|
علوم محیطی، جلد ۱۶، شماره ۲، صفحات ۱۶۵-۰
|
|
|
عنوان فارسی |
توسعه مفهومی عامل مبنا و بهینهسازی مبتنی بر الگوریتم ژنتیک در تخصیص منابع آب |
|
چکیده فارسی مقاله |
چکیده سابقه و هدف: در تخصیص منابع آب، تقسیم مناسب منابع یک اصل اساسی است، اما تعیین آن بهدلیل وجود معیارهای مختلف مشکل است. شبیهسازی سامانههای منابع آب که بتواند عوامل مؤثر را لحاظ کند و تعامل درونی اجزاء آن را نمایان سازد، اقدامی کارآمد در بهینه کردن تخصیص منابع آب به شمار میآید. بررسیهای مختلف نشان میدهد که شبیهسازی چندعاملی به تنهایی یا در تلفیق با روشهای بهینهسازی بهعنوان روشی مؤثر برای درک بهتر پیچیدگیهای استفاده از آب و کاربران آب به کار میآید و الگوریتم ژنتیک نیز یکی از روشهای هوشمند تکاملی در بهینهسازی مسائل پیچیده غیرخطی است. مواد و روشها: چارچوب مفهومی مدل تخصیص آب پیشنهادی، تعامل عرضه و تقاضای آب با توجه به عوامل اقتصادی را در یکی از زیرحوضههای کویر مرکزی ارائه کرده است که مهمترین منابع آب آن را آبهای زیرزمینی تشکیل میدهند. از مهمترین وظایف تخصیصدهنده آب، تخصیص آب به شکل بهینه به بخشهای مختلف است. این کار با توجه به تقاضای آب موردنیاز هر یک از عاملهای مصرفکننده انجام میشود. عامل کشاورزی که بیشترین سهم آب را به خود اختصاص میدهد، به قسمتهای جزئیتری تقسیم میشود و در هر یک از محصولات به تنوع الگوی کشت، شرایط کم آبیاری و ... در جهت بهبود وضع اقتصادی و تخصیص بهینه منابع آب با توجه به دادهها و آمار در دسترس لحاظ میشود. در بخش صنعت، تولیدات و توابع آن در قالب یک تابع دربرگیرنده مجموع بنگاهها مطرح میشود و در بخش شرب نیز، بهدلیل اهمیت ویژه تأمین آب این بخش، کل مقدار آب مورد نیاز محاسبه و بهطور کامل به این بخش اختصاص مییابد. نتایج و بحث: در منطقه مورد بررسی، بر اساس معیار بیشینه کردن سود اقتصادی و با توجه به منابع آب در دسترس، کشت نباتات علوفهای و روغنی بهینه نیست. از سویی دیگر، در محصولات گروه غلات، بهدلیل کمآبیاری و در محصولات باغی نیز بهدلیل سودآوری بالای این محصولات سطح کشت بالا حفظ شده است و پس از غلات، درختان مثمر از قبیل: پسته، انار، انگور و خرما دارای بیشترین سطح هستند. بنابراین در بخش کشاورزی، بهرهگیری از کمآبیاری در محصولات خانواده غلات و تغییر الگوی کشت با حذف محصولات دو خانواده نباتات علوفهای و روغنی، منجر به بهینه شدن تخصیص آب میشود. در بخش صنعت، نکته حائز اهمیت، تأثیر تغییر تکنولوژی در کاهش تقاضای آب است و بهدلیل سودآوری اقتصادی بالاتر این بخش نسبت به بخش کشاورزی، تخصیص بهینه در راستای افزایش سودآوری اقتصادی منجر به تخصیص بیشتر آب در مقایسه با مصرف فعلی شده است. از دیدگاه مدل توسعهیافته نیز، ارزیابی نتایج بهینهسازی در الگوریتم ژنتیک نشان داد که سرعت همگرایی در تکرارهای اولیه زیاد و بهتدریج کاهش مییابد تا به همگرایی برسد و این همگرایی تابع بهینگی بهتدریج حاصل میشود. همچنین واریانس کم تغییرات جواب نهایی الگوریتم در بازه صفر و یک، حاکی از ثبات مناسب این الگوریتم است. نتیجهگیری: استفاده از چارچوب پیشنهادی در منطقه مورد بررسی در افزایش سودآوری اقتصادی حاصل از تخصیص بهینه منابع آب به بخشهای مختلف تأثیرگذار است و بر اساس آن، سطح زیرکشت و میزان تخصیص آب بهینه برای مصارف مختلف تعیین شده است. نتایج حاکی از گرایش به سمت تولید محصولات باغی پربازده به جای محصولات کشاورزی کمبازده و تخصیص بیشتر آب به بخش صنعت است. |
|
کلیدواژههای فارسی مقاله |
تخصیص آب، بهینهسازی، مدل عامل مبنا. |
|
عنوان انگلیسی |
|
|
چکیده انگلیسی مقاله |
|
|
کلیدواژههای انگلیسی مقاله |
|
|
نویسندگان مقاله |
امین حسینی اصل |
محمد سعدی مسگری |
علی اکبر متکان |
|
|
نشانی اینترنتی |
http://envs.sbu.ac.ir/article/download/20672/7443 |
فایل مقاله |
اشکال در دسترسی به فایل - ./files/site1/rds_journals/964/article-964-899549.pdf |
کد مقاله (doi) |
|
زبان مقاله منتشر شده |
fa |
موضوعات مقاله منتشر شده |
|
نوع مقاله منتشر شده |
|
|
|
برگشت به:
صفحه اول پایگاه |
نسخه مرتبط |
نشریه مرتبط |
فهرست نشریات
|