|
تاریخ ادبیات، جلد ۵، شماره ۲، صفحات ۰-۰
|
|
|
عنوان فارسی |
جایگاه سنّت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیّات ایران باستان و سرنوشت آن در شعر دوره اسلامی |
|
چکیده فارسی مقاله |
ادبیات ایران پیش از اسلام، در زمینه روایات دینی و ادبی، بیش از کتابت، به روایت شفاهی وابسته بوده است؛ تا آنجا که حتّی برای نقل شفاهی، فضیلت قائل میشدهاند. در این میان، همراهی سرودههای منظوم با موسیقی توسّط خنیاگران، یکی از مهمترین ارکان سنّتهای ادبی را در ایران باستان سامان میداده است. در ایران پس از اسلام، اگر چه کتابت آثار (که از دوره ساسانی آغاز شده بود) و میل به سوی شعر عروضی، شالوده ادبیات فارسی دری را تشکیل داد، تداوم سنّتهای کهن، همچنان از اهمیت برخوردار است. این تداوم و ارتباط میان دو دوره، در شعر رودکی و برخی دیگر از شعرای سبک خراسانی دیده میشود. اشعار برخی شاعران این عصر قابل تفکیک به دو بخش اشعار عروضی و اشعار ملحون است که نوع دوم، حدّ واسط سرودههای موسیقایی پهلوی و شعر عروضی فارسی است و جایگاه اجتماعی شاعر- نوازندگان نیز در دربار، شباهت به خنیاگران بزرگ عصر باستان، چون باربد، دارد. البتّه با غلبه اهمیت شعر عروضی و کمرنگ شدن جایگاه اجتماعی خنیاگران، شعر موسیقایی به تدریج جایگاه پیشین خود را از دست داد. این جستار، بر مبنای شواهد متنی و تاریخی موجود، به جایگاه سنّت روایت شفاهی و خنیاگری در ادبیات ایران باستان و سرنوشت آن در ادبیات عصر اسلامی پرداخته است. |
|
کلیدواژههای فارسی مقاله |
روایت شفاهی، شعر، خنیاگر، اشعار ملحون، اشعار عروضی، فارسی، پهلوی، |
|
عنوان انگلیسی |
|
|
چکیده انگلیسی مقاله |
|
|
کلیدواژههای انگلیسی مقاله |
روایت شفاهی, شعر, خنیاگر, اشعار ملحون, اشعار عروضی, فارسی, پهلوی |
|
نویسندگان مقاله |
فرزاد قائمی | دانشگاه فردوسی مشهد
|
|
نشانی اینترنتی |
https://hlit.sbu.ac.ir/article_98724_8ccf5392f937517285af53dfb5d23187.pdf |
فایل مقاله |
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است |
کد مقاله (doi) |
|
زبان مقاله منتشر شده |
fa |
موضوعات مقاله منتشر شده |
|
نوع مقاله منتشر شده |
|
|
|
برگشت به:
صفحه اول پایگاه |
نسخه مرتبط |
نشریه مرتبط |
فهرست نشریات
|